جهاد بیکار سازی

بدست amatour

بار سنگین زندگی و چرخ های سنگین اقتصاد این روزها حکایت جامعه ایرانی است. اگر چه دولتمردان علاقه ای به سخن گفتن به زبان امار ندارند، چرا که آمارها بیانگر واقعیت موجودند و نمی توان با آنها دروغ گفت، و تلاش می کنند تا همه چیز را به سامان و در حال رشد جلوه دهند اما علم حساب و ریاضی حکایت دیگری را روایت می کند.

به گفته مقام های دولتی سال گذشته در ایران 1.8 میلیون فرصت شغلی ایجاد شده و امسال هم قرار است 2.5 میلیون فرصت شغلی برای خیل بیکاران ایران فراهم آید. اگر مبنا را آمارهای دولتی بگیریم و فرض را بر این بگذاریم که جمعیت بیکار ایران نزدیک به 3.8 میلیون نفر است دولت در این دو سال فاتحه بیکاری در ایران را خوانده و هیچ کس در فکر شغل نیست. به استناد همین آمارهای دولتی نرخ بیکاری در قزوین پائین تر از میانگین کشوری است و حتی اشتغال زایی در قزوین پیش رو تر از برنامه های مصوب صورت گرفته است.

اگر از آمارهای دولتی بگذریم و واقعیت موجود همین چند ماه گذشته را مرور کنیم روی دیگر سکه را هم خواهیم دید. به روایت پایگاه های خبری داخلی و مقام های مسوول کارگری تنها در پنج ماه گذشته دو هزار و 460 کارگر قزوینی در واحد های صنعتی و تولیدی شغل خود را از دست داده اند. یعنی روزانه 16.4 فرصت شغلی در همین شهر قزوین از دست رفته است. تازه در این آمارها کارگران کوره های آجر پزی، مرغداری ها و دامداری هاف کشاورزان و کارگران فصلی حساب نشده اند. در واقع این آمارها تنها مربوط به واحدهای تولیدی چینی البرز، تبد،پوشینه بافت و نازنخ، ابر ایران، ناب ریس،گوشت زیاران آرد ماشین و مهرام است. این که در سایر بخش ها چه تعداد کارگر در استان شغل خود را از دست داده و به چرخه بیکاری بازگشته اند نیازمند یک تحقیق میدانی است اما مساله و سوال این است دولتی که می خواهد در یک سال 2.5 میلیون فرصت شغلی فراهم کند و هیچ منبعی هم برای ان تعریف نمی کند چگونه توان حفظ فرصت های شغلی موجود را ندارد؟

حتمن نخبگان دولتی! علم ریاضی و اقتصاد را بلدند و می دانند که فراهم آوردن 2.5 فرصت شغلی به یک رشد اقتصادی بالای بیست درصد نیازمند است و با این رشد واقعی یک درصدی اقتصاد ایران و نه هشت درصدی دولت امکان فراهم آوردن یکصد فرصت شغلی هم نیست چه برسد به این ادعای 2.5 میلیونی.

شاید دولتمردان اگر به جای ماجرا جویی و پرداختن به مدیریت جهانی کمی وقتشان را صرف بهبود وضع معاش مردم کنند – همانهایی که قرار بود شلنگ نفت بر سر سفره اشان بیاید – بتوانند شغل های موجود را حفظ کنند ایجاد شغل های جدید پیشکش.

پ.ن:این نوشته را درست بعد از این که سه روز با آمارهایی که با هزار مصیبت از وضعیت کارگران ایرانی در پنج ماهه نخست به دست اوردم، کلنجار رفتم نوشتم چرا که دیدم سهم کارگران قزوینی در جهاد بیکارسازی کارگران در رتبه دوم کشور است و واحدهای بحرانی اش در مقام نخست. ما با سرعت در حال فتح قله های جهان هستیم.